جدول جو
جدول جو

معنی زیاده سری - جستجوی لغت در جدول جو

زیاده سری
(دَ / دِ سَ)
خودپسندی. (غیاث) (آنندراج). خودپرستی و خودبینی و سرکشی و تکبر. (ناظم الاطباء) :
بهوش باش که شمشیرعدل عریان است
مکن چو شمع در این انجمن زیاده سری.
ملامفید بلخی (از آنندراج).
رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیاده روی
تصویر زیاده روی
تجاوز از حد معین، افراط در کاری
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ سَ)
کنایه از کسی است که زیاده بر حالت خود معتقد خود باشد و کاری و مهمی را که از عهدۀ آن برنتواند آمد پیش گیردو به انجام نرساند. (برهان) (از ناظم الاطباء). کسی که از اندازۀ خود پا بیرون نهد و بیشتر معتقد خود باشد. (فرهنگ رشیدی) (از آنندراج) (از غیاث). سرکش و مغرور و خودپسند. (غیاث) (ناظم الاطباء) :
چه شد ار دشمنت زیاده سر است
ذوالفقار تو هم دو سر دارد.
اشرف (از آنندراج).
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(دی دَ / دِ)
پرحرف. فراوان گوی. که سخن را به درازا کشد:
نوش لب زان منش که خوی بود
زن به دوران زیاده گوی بود.
نظامی.
از حیرت آن جواب چون نوش
شد زید زیاده گوی خاموش.
نظامی.
کای زید سخن زیاده کردی
بگذر که زیاده گوی مردی.
نظامی.
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(دَ/ دِ رَ)
طغیان. افراط. مبالغت. اکثار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تجاوز از حد. افراط: در دادن انعام زیاده روی می کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(زِ دِ سَ)
دهی از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن است و 679 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
کنایه از کسی است که زیاده بر حالت خود معتقد باشد و کاری و مهمی را که از عهده آن بر نتواند آمد پیش گیرد و به انجام نرساند
فرهنگ لغت هوشیار
بیش روی فرایبودی تجاوز از حد افراط: در دادن انعام زیاده روی میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده سری
تصویر گشاده سری
روبازی بی حجابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیاده رو
تصویر زیاده رو
فرایبود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیاده روی
تصویر زیاده روی
افراط
فرهنگ واژه فارسی سره
افراط، تبذیر، تفریط، اغراق، مبالغه
فرهنگ واژه مترادف متضاد